همواره می گفتند شاید این جمعه بیاید ، شاید ... اما انچه امروز در بازی آشفته سیاست ایران در حال رخ دادن است انتظار و امید و اما سیلی از ناامیدی به لنز دوربین ها و قاب تصویر رسانه میلی کشورمان است که شاید رگ های امید با آمدن سید همیشه خندان خاتمی بزرگ محقق شود... هرچند در گیر و داد زمان و تاریخ و در فراز و نشیب حوادث خبر نیامدن ایشان لحظه به لحظه از سوی دوست و دشمن مخابره می شود اما همچنان چشم و امید ملت به سوی آفتاب صبح امید شنبه دوخته شده است تا شاید بار دیگر "باران" ببارد و سیاهی را بر رخ این مام بشوید! اگر چه خسته و رنجور با قامتی شلاق خورده همچنان در شطرنج روزگار ماهرانه به ایفای نقش می پردازیم اما همچنان زنده و استوار مانده ایم و حضورش را لحظه شماری می کنیم. چرا که امید دارم و انسان تا زمانی زنده است که دل در گرو تحقق امید خود می بندد. پس باید نوشت شاید این شنبه بیاید ، شاید